غزلی از حافظ بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست، وز عمر، مرا جز شبِ دیجور نماندست ایهام در
درود خدمت همراهان عزیز و همیشگی کانالرسیدیم به غزل سی و هشتم از دیوان حافظیک غزل عاشقانه و غمناک که در فراق.
دانلود رمان پاییز بی مهر اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل دانلود رمان عاشقانه pdf
Translation of 'بی مهر رخت روز مرا نور نماندست (Bi mehre rokhat rooze marā noor namandast)' by Hafez Shirazi (حافظ شیرازی) from Persian to English (Version #2)
حافظ ـ بی مهر رخت روز مرا نور نماندست ( خوانش سهیل یغمایی ) YouTube
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت. هیهات از این گوشه که معمور.
مهدی اخگری Mahdi Akhgari📸 on Instagram “بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت. هیهات از این گوشه که معمور.
فقط یک روز مانده تا بی مهر شویم
متن. بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عُمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت. هیهات ازین گوشه که معمور.
بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است
بی مهرِرُخت روز ِ مرا نور نماندست وزعمر مرا جز شب دیجور نماندست مِهر: آفتاب دیجور: تاریک، ظلمانی معنی بیت: روزهای من که با آفتاب رخسارتو روشن بود، حال که رفتی، هیچ روشنایی درروزهای من نیست.
گلستان سی و یک سارا محمدی
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت هیهات از این گوشه که معمور.
38 بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده است YouTube
آب نماندست. چشم مرا خواب نگیرد. آب روانست. که مقدور نماندست . حافظ شیراز به روایت احمد شاملو. شماره ۲۹ . بی مهر ِ رُخات روز ِ مَرا نور نماندهست. وَز عُمر، مرا جز شب ِ دیجور نماندهست.
Persian Love Poetry Hafiz Shirazi غزل 38 بی مهر رخت روز مرا نور نماندست اشعار حافظ شیرازی
حافظ: بی مهر رخت روز مرا نور نماندست / وز عمر، مرا جز شبِ دیجور نماندست / هنگامِ وداعِ تو ز بس گریه که کردم دور از رخِ تو چشمِ مرا نور نماندست میرفت خیالِ تو ز چشمِ من و میگفت هیهات از این گوشه که معمور نماندست وصلِ تو.
غزل شماره 38 حافظ بی مهر رخت روز مرا نور نماندست ستاره
غزل شماره ۳۸. بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. می رفت خیال تو ز چشم من و می گفت. هیهات از این گوشه که.
غزل شماره ۳۸ حافظ بی مهر رخت روز مرا نور نماندست ستاره
بی مهر رخت روز مرا نور نماندستوز عمر مرا جز شب دیجور نماندستهنگام وداع تو ز بس گریه که کردمدور از رخ تو چشم.
متن یک روز می رسد که مرا عشق بی خب... زیبا متن
« غزل شمارهٔ ۳۸: بی مِهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست اطلاعات جمع شود / باز شود با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
Hafez Ghazal 38 تفسیر و معنی غزل 38 حافظ بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست YouTube
غزل شمارهٔ ۳۸: بی مِهرِ رُخَت روزِ مرا نور. بی دل --- بیدل / بیدل (بی دل «قید» است و بیدل «صفت».. پندِ مرا ازیادمبر که این پندی که به تومی دهم ازیک سالکِ راه حق است.
دلتنگ تر از هر شب و هر روز شدم من بی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم من تقدیر مرا بی سر و سامان و سپر
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. میرفت خیال تو ز چشم من و می گفت. هیهات از این گوشه که معمور.
رحلت جانسوز حضرت استاد کاتوزیان پایگاه خبری اختبار
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. دور از رخت این خسته رنجور نماندست.
شعر بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست حافظ _ غزل 38
Persian Poem: No.38 Hafez ShiraziWithout the sun of your face, my day is bereft of light,And of life, only darkest night is left me.Patience is the cure for.